بزرگترین اشتباه آمریکا!
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۵۰۲۹۴
بزرگترین اشتباه آمریکاییها این است که نمیخواهند بپذیرند اشتباه میکنند. آمریکا از یک جنگ شناختی عبور کرده و به جنگ کثیف روی آورده است.
به گزارش برنا؛ محمدکاظم انبارلویی طی یادداشتی نوشت:
۱- ریچارد هاس، رئیس شورای روابط خارجی آمریکا در مصاحبه با الجزیره انگلیسی مطالب مهمی را گفته،برای کسانی که هنوز به گفتوگو با آمریکاییها برای حل مشکلات داخلی میاندیشند، عبرتآموز است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی در پاسخ به این پرسش که بزرگترین اشتباه آمریکاییها چه بوده، گفت: «فکر نمیکنم کسی بتواند به این سؤال پاسخ دهد».
وی در تشریح سیاست خارجی آمریکا گفته است:
الف- چیزی به عنوان اجماع در سیاست خارجی آمریکا وجود ندارد.
ب- سیاست خارجی وقتی برای آمریکاییها اهمیت دارد که شما در جنگ باشید و هزینه بابت جنگ بدهید.
ج- هیچ اجماع نظری درباره هیچ چیز در آمریکا وجود ندارد.
د- آمریکا با ایران در حال جنگ است.
۲- مقام معظم رهبری در دیدار با بسیجیان فرمودند: «میگویند برای اینکه اغتشاش را تمام کنیم باید مشکلمان را با آمریکا حل کنیم. آمریکاییها باج میخواهند،کدام ایرانی باغیرتی حاضر میشود به آمریکا باج بدهد».
مهمترین و قویترین سند برای قول سدید رهبری در مورد ماهیت سیاست خارجی آمریکاییها همین اعترافات صریح ریچارد هاس، رئیس شورای روابط خارجی آمریکا است. دلیل صحت و اتقان کلام رهبری درباره اینکه مذاکره با آمریکاییها نمیتواند مشکل ما را حل کند همین است که آمریکاییها نمی خواهند بپذیرند اشتباه میکنند آنها برای تصمیمسازان و تصمیمگیران و رؤسای جمهور آمریکا «عصمت» قائل هستند. لذا نمیتوانند به این سؤال پاسخ دهند که بزرگترین اشتباه آمریکاییها چیست؟ پاسخ به این سؤال خیلی ساده است . بزرگترین اشتباه آمریکاییها این است که نمیخواهند بپذیرند «اشتباه» میکنند.
عدم درک برخی رجال سیاسی و مذهبی در کشور در دولتهای پس از انقلاب از ماهیت آمریکا و عدم درک مواضع امام (ره) و رهبری در مورد استبداد و استکبار جهانی به رهبری آمریکا باعث شده است هزینههای زیادی بر کشور تحمیل شود و درآمدهای شگفتانگیز و محیرالعقول مقاومت و مبارزه با آمریکا دیده نشود.
خواص باید به این ادراک برسند در آمریکا هیچ نهاد مسئولی نباید اعتراف ریچارد هاس برای انجام تعهدات و رعایت حقوق بینالمللی وجود ندارد. تنها نهادی که در ارکان حکومت آمریکا دیده میشود و ثابت است نهاد باجخواهی سیریناپذیر است و بس!
۳- کاخ سفید، پنتاگون، سیا، وزارت خارجه آمریکا و رئیس شورای روابط خارجی آمریکا بیپرده و صریح میگویند؛ ما در حال جنگ با ملت ایران هستیم. عدهای با انکار این حقیقت روشنتر از آفتاب همچنان دل به باجدهی بستهاند و به آن اصرار هم دارند.
این جماعت حاضر نیستند در هیچ بیانیهای ،گفتوگو ، مناظره و سخنرانی بپذیرند ملت ایران از سوی آمریکا مورد حمله قرار گرفته و رسما آنها با ما اعلام جنگ کردهاند و همه گزینهها را هم روی میز گذاشتهاند.
آنها حاضر نیستند این جنگ ظالمانه و نابرابر را محکوم کنند و در کنار ملت برای مقابله با متجاوز بایستند.
آمریکا در تاریخ ۲۵۰ ساله پیدایش خود فقط ۱۶ سال در جنگ نبوده است . آمریکا بیش از دو قرن در حال جنگ با ملتهای جهان با میلیونها کشته و زخمی به سر برده است.
۴- جنگ شناختی، جنگ ادراکی وجنگ نرم علیه ملت ایران آشکارا روی میز آمریکاییها قرار دارد. آنها بیرحمانه به همه ارزشهای وجودی ملت ایران هجوم آوردهاند. با پمپاژ احساس حقارت و مأیوسسازی و بیثباتسازی دولت و مشروعیتزدایی از نظام، یک چهره «ویرانشهری» در سپهر رسانه در داخل و خارج ترسیم میکنند.
آنها میخواستند گروهکهای مجازی و رباتیک را به لشکرهای خیابانی تبدیل کنند و تیم اراذل و اوباش شبکهبندی شده را چاشنی اردوکشی خیابانی کنند. آتشها افروختند اما نتوانستند جامعه را به آتش بکشند مردم با آنها هم صدا نشدند. مردم به وضوح دیدند که آنها با آتش، خون، دروغ، فریب، جعل و جنون میخواهند روایتسازی و جای جلاد و شهید را عوض کنند. اما آگاهی و بصیرت مردم باعث شد به بیراهه نروند.
۵- آمریکا از جنگ شناختی عبور کرده به «جنگ کثیف» روی آورده است.
جنگ کثیف یعنی تهدید ورزشکاران و هنرمندان به مرگ و اسیدپاشی و آتشزدن خانه و کاشانه آنها! جنگ کثیف یعنی تهدید کامیونداران و مغازهداران و کاسبان جزء و کل برای شکلگیری یک اعتصاب سراسری! جنگ کثیف یعنی قرآن سوزی ، مسجدسوزی و چادر کشیدن از سر زنان عفیفه و محجوبه! جنگ کثیف یعنی حتی عدم تحمل هدیه چند شکلات یک مغازه دار سنندجی به رئیس جمهور به رسم مهماننوازی و تهدید او به مرگ و ... .
جنگ کثیف یعنی ترویج بیناموسی، همجنسبازی، تجزیهطلبی و ...آمریکا و انگلیس در جنگ با ایران زنجیر پاره کردهاند. چرا عدهای که خود را «خواص» آنهم از جنس «عقلا» گذاشتهاند نمیخواهند در قبال این جنگ کثیف موضع بگیرند و پا در میدان مقابله با تبهکارترین دولت جهان یعنی آمریکای جهانخوار و استبداد جهانی بگذارند.
امروز تبهکارترین انسانها، در آمریکا و سه کشور شرور اروپایی حکومت می کنند و می خواهند با جنگ کثیف دوباره به سلطه خود به ایران برگردند. تبهکارتر از آنان نیز کسانی هستند که در داخل میخواهند مقدمات این بازگشت جنایتکارانه و متجاوزانه را فراهم کنند. ۷۰ سال پیش سه جوان دانشجو در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ چهار ماه بعد از کوتای ننگین آمریکا مردانه قیام کردند و با ریختن سه قطره خون بر سنگ فرش دانشگاه تهران اعلام کردند ما اجازه سلطه آمریکا به ایران را نمیدهیم.
آیا این خبر مفید بود؟ 0 0
نتیجه بر اساس 0 رای موافق و 0 رای مخالف
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: آمریکا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۵۰۲۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ذهن آمریکااندیش
قضایای برخورد پلیس آمریکا با اعتراضات دانشجویان دانشگاههای آمریکایی به جنایات اسرائیل در غزه، بهانهای شده است تا برخوردهای صورتگرفته با دانشجویان، اساتید و دانشگاه ایرانی در سالیان گذشته و امروز، توجیه شود. چند نکته را درخصوص این مسأله باید روشن کرد.
یک. ارزشهای انسانی و از جمله مهمترینهای آنها نظیر آزادی و عدالت، جهانشمول هستند و ربطی به آمریکا ندارند. اگر در اسناد شکلگیری ایالات متحده آمریکا به ارزشی نظیر آزادی اشاره شده، دلیل آمریکایی بودن این ارزشها نیست. قدمت این ارزشها به اندازه تاریخ بشر، و حداقل تاریخ فلسفیدن و اندیشهورزی درباره انسان و جهان اجتماعی و سیاسی است.
دو. آمریکاییها به بهانه نقض آزادی و حقوق بشر در کشورهای دیگر، این کشورها را تحریم کرده یا به آنها حمله کردهاند. آمریکاییها و بقیه غرب در موارد متعدد با کشورهای ناقض حقوق بشر و از جمله دیکتاتورترینها روابط داشته و کنار آمدهاند، و با دیگرانی به همین دلایل ستیز کردهاند. این گزارهها درست است. اما از این گزارهها نمیتوان نتیجه گرفت که خواست مردم و متفکران کشورها برای تحقق آزادی و جلوگیری از نقض حقوق بشر در کشورشان، خواستهای آمریکایی است و چنین ارزشهایی از اساس غلط یا توهم هستند. هیچ تناقضی بین سرزنش کردن آمریکا برای نقض حقوق بشر و آزادی در کشور خودش یا کشورهای دیگر، و در همان حال مطالبه آزادی و رعایت حقوق بشر در کشور خود وجود ندارد.
سه. اصالت بنیانهای اجتماعی و فلسفی آزادی، حقوق بشر، دموکراسی و توسعه همهجانبه، برآمده از تحقق بخشی از آنها در غرب نیست. کشورهای غربی توانستهاند زودتر از بقیه کشورها، به صورتها و ابعادی از اینها دست یابند. بنیانهای فلسفی برخی نیز در آرای متفکران یونانی-غربی صورتبندی شده است. این به معنای وجود دلایلی برای نفی این ارزشها یا از اساس دروغین یا بیگانه خواندن آنها نیست.
چهار. من هیچ متفکر جدی نمیشناسم که اهمیت ارزشی نظیر آزادی را به آمریکایی یا غربی بودن آن ربط داده باشد. نسل چند دهه گذشته متفکران جدی ایرانی نگفتهاند چون آمریکا فلان گونه است پس ما هم باشیم. متفکران جدی که من میشناسم و خواندهام، آزادی، دموکراسی و توسعه را از منظر نسبت آن با بهروزی ملت ایران ارزیابی کردهاند. اتفاقا ادبیات اندیشه اجتماعی و سیاسی (بالاخص مکاتب انتقادی که در ایران هم پرطرفدار هستند) مملو از نقدها بر دموکراسی، مدلهای مختلف توسعه، و تهدیدهای آزادی و ارزشهای انسانی در همه کشورها و از جمله غرب است.
پنج. گروهی در ایران تلاش میکنند یک آمریکا-غرب خیالی (صرفاً دارای ابعاد مثبت) بسازند، بعد آنرا به منتقدان سیاست و حکمرانی در ایران نسبت داده و آنها را طرفدار چنین آمریکا-غرب خیالی جلوه دهند، و سپس با فروریختن آن با عبارتهای کلیشهای از جنس «اینو چی میگید؟»، منتقدان را بیاعتبار کنند.
شش. گروهی که در بند پنج ذکر کردم، دارندگان ذهن_آمریکااندیش هستند. هویتشان را از ستیز با آمریکای واقعی یا خیالی میگیرند که خود ساختهاند و منتقدان را به دوست داشتن آن متهم میکنند. ذهن آمریکااندیش با ضدآمریکایی بودن تعریف میشود، هویت مییابد و به حرکت درمیآید. همه چیز را هم در خدمت آن قرار میدهد. معیار خوبی و بدی در نسبت با آمریکا تعریف میشود. اگر آمریکایی نباشد (در ساحت اندیشه) این ذهن از کار میافتد، فلج میشود و اعتبارش را از دست میدهد. سخن ایجابی مستقلی برای گفتن ندارد.
من نمیدانم دیگران چگونه میاندیشند، مسئول اندیشه و عمل دیگران هم نیستم. اما آمریکا برای من، در عرصه عمل، در نسبت با مانع یا کمک برای توسعه ایران تعریف میشود. آمریکا، نه فینفسه بلکه از آن جهت که ظرفیت تحریم و ضربه زدن به منافع ایران را دارد، و در مناسبات دیگری ممکن است کمکی به توسعه و حل مسائل ایران باشد، اهمیت دارد. اما منبع ارزشها و الگوی عمل نیست. در ساحت اندیشه هم، یک «مورد تاریخی» قابل بررسی مقایسهای برای شناخت و تحلیل جامعهشناختی است.
آمریکا یا هر کشور دیگری، برای من، الگو، معیار ارزیابی ارزشها یا درست و غلط کنش دولتها و پلیس نیست. من هویتم را از آمریکااندیشی، ضدیت با آمریکا یا نزدیک شدن به آن نمیگیرم، و به این جهت فکر میکنم آمریکاستیزان ایدئولوژیک ایرانی، بیش از امثال من ذهن، روح و هویتشان به بود و نبود آمریکا گره خورده است. آمریکا در عمق جان ذهن آمریکااندیش نشسته است و بیرون از دایره آمریکا نمیرود.
بیشتر بخوانید:
همان را بگویید که ما خوشمان بیایدرئیسی در چاهی افتاده که برای دولت روحانی کنده بودند /از مداح تا فعال سیاسی اصولگرا قیمت دلار را مسخره میکردن و حالا خود مضحکه شده اند
واکنش یک جامعهشناس به سخنان مهدی چمران درباره ساخت مسجد در پارک/ «برای اصولگرایان هیچ اعتراضی واقعیت ندارد»
216216
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902072